اگرچه سدها همواره با هدف بهرهبرداری بهینه از انرژی آب در مصارف کشاورزی و تولید انرژی برق آبی ساخته میشوند، نادیده گرفتن دیدگاههای کارشناسان و صاحبنظران بومی منطقه درباره آثار ساخت سد و پیامدهای مثبت و منفی آن در یک منطقه، انتقادهایی را برانگیخته است.
از نظر کارشناسان، ساخت سدهای متعدد در سرچشمه رود کارون در استان خوزستان مشکلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیستمحیطی بسیاری را برای مردم بالادست سدها ایجاد کرده بهگونهای که ایل راهها، محل سکونت طوایف و روستاهای بسیاری را در حوزه بالادستی کارون به زیر آب برده است. کوچ اجباری، دور شدن از هویت بومی و علایق معنوی، از بین رفتن آثار تاریخی و باستانی، پیامدهای زیستمحیطی، آواره شدن، بیکاری و مشکلات معیشتی از معضلاتی است که در پی سدسازیها در برخی مناطق پیش میآید.
غفار پوربختیار، استادیار دانشگاه و معاون پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی شوشتر هم معتقد است سدسازی علاوه بر مشکلات اقتصادی، پیامدهای اجتماعی و فرهنگی بههمراه دارد. او علت اصلی بروز چنین معضلاتی را نبود نگاه کارشناسی از سوی طراحان میداند و میگوید: « با از بین رفتن محل سکونت روستاییان بسیاری از مظاهر تمدنی، تاریخی، فرهنگی، آداب و رسوم و باورها، همچنین میراث تاریخی از بین میرود؛ موضوعی که هرگز بهطور مستقل به آن پرداخته نشده و مورد ارزیابی دقیق قرار نگرفته است.»
گفته میشود در پی ساخت 15سد در استان خوزستان که طی 30 سال گذشته اجرا شدهاند بخش عظیمی از آثار باستانی و تاریخی مربوط به دورههای اسلامی و قبل از آن در نقاط بالا دستی سد به زیر آب رفته است.
مجتبی گهستونی، سخنگوی انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا در خوزستان، در اینباره میگوید: «در نقاط بالا دستی سدها،مجموعهای از مقبرهها، غارها، پلهای تاریخی، قدمگاهها و روستاهای بسیار قدیمی وجود دارد که با آبگیری سدها به زیر آب رفتهاند، این در حالی است که سازمان میراث فرهنگی با وجود اختصاص اعتبارات لازم برای کاوشهای باستانشناسی، تاکنون اقدامی انجام نداده است.»
سدسازی و تاثیر آن بر حاشیه نشینی
با وجود آنکه ساخت سد، شکوفایی کشاورزی و اقتصادی در پایین دست رودها را بههمراه دارد، اما نتیجه مستقیم آن از بین رفتن سکونتگاه و اراضی کشاورزی افرادی است که در بالادست یعنی محل ساخت دریاچه و مخزن سد زندگی میکنند. یکی از علتهای قرار گرفتن شهر اهواز در رتبه سوم حاشیهنشینی بعد از مشهد و تبریز، مهاجرت روستاییان و عشایری است که با از دست دادن محل سکونت خود در محل آبگیر سدها، به حاشیه مرکز استان کوچ کردهاند.
اگرچه همواره هنگام شروع بهکار طرحهای سدسازی وعدههایی برای جبران خسارتهای ناشی از تخلیه روستاها به ساکنان داده میشود، اما تاکنون راهکار مناسبی برای اسکان روستاهای محدوده سدها ارائه نشده است.
طباطبایی، معاون سابق استاندار خوزستان و استاد دانشگاه شهید چمران اهواز، با بیان اینکه در استانهای کردستان و آذربایجان هنگام سدسازی و قبل از هر اقدامی درباره وضع عشایر و روستاییان چارهاندیشی میشود، خاطرنشان میکند که در استان خوزستان بهدلیل برخی ناهماهنگیها، فرصتها از دست میرود و نتیجه آن زیان دیدن مردم است. سدها با توجه به وضع مکانی، نوع کاربری، اقلیم و میزان آبگیری آنها به خاکی، لاستیکی و بتنی تقسیم میشوند که برای مصارف کشاورزی یا تولید برق مورد بهرهبرداری قرار میگیرند.
به گفته پور بختیار، سدهای ساخته شده درخوزستان که بیشتر خاکی هستند صد در صد کاربری برق آبی دارند و برق تولیدی آنها به استانهای همجوار فرستاده میشود. این در حالی است که اگر سدها با هدف توسعه کشاورزی طراحی میشد، بیشتر مردم منطقه از آن منتفع میشدند.
سدسازی، انباشت یا تبخیر آب
در حالیکه به گفته مسئولان، سدها با هدف انباشت آب و کمک به رونق اقتصادی منطقه ساخته میشوند، خشک بودن منطقه، کمبود بارندگی و حجم آب، به صرفه بودن ساخت سد در مناطق جنوب غرب کشور را با تردیدهایی روبهرو کرده است. فاطمه ظفر نژاد، پژوهشگر آب و توسعه پایدار که تحلیل بیش از 200 سد در ایران را در کارنامه دارد، در اینباره میگوید:«ساخت سدهای متعدد در جنوب غرب کشور تبخیر حجم زیادی از آب را در پی دارد؛ بهطور مثال انباشت آب در پشت سد کرخه سالانه باعث تبخیر 320 میلیون مترمکعب آب میشود.
با توجه به کم آبی منطقه اگر آبها بهصورت رونده در جریان باشند نه تنها میزان تبخیر کمتر است، بلکه سفرههای زیرزمینی آب هم از آن تغذیه میکنند.»
او با بیان اینکه موقعیت خاص جغرافیایی ایران بهدلیل خشک بودن و تبخیر بیش از حد آب چندان با ساخت سد سازگار نیست، تاکید بر اجرای چنین طرحهایی را ناشی از نداشتن اطلاعات کافی از منطقه موردنظر و استفاده نکردن از اطلاعات کارشناسان بومی در اجرای آنها میداند و میگوید: « بر اثر تصمیمهای غیرکارشناسی و نداشتن اشراف کامل به شرایط جغرافیایی و زیستمحیطی منطقه روزبهروز بر تعداد سدها افزوده میشود و بهدنبال آن، آب کم منطقه کمتر میشود، همچنین مولدترین اقشار اجتماعی یعنی هزاران کشاورز، عشایر و ماهیگیر آواره و دچار آسیبهای جدی میشوند.»
سدسازی و محیطزیست
سالهاست معضل کم آبی و برداشتهای بیرویه آب، زیستبوم منطقه بهخصوص تالابها را که نقش حیاتی در پایداری محیط دارند دستخوش تغییر کرده و ساخت سدهای بالا دست هم مزید بر علت شده است. گفته میشود با خشک شدن تالابها 16 کارکرد آنها از جمله تعدیل هوای محیط، تنظیم آب و مهار سیلابهای مخرب رودخانه کارون و تولید نی برای خوراک حیوانات از بین میرود.
جمال شاکری، معاون محیط انسانی ادارهکل حفاظت محیطزیست استان خوزستان، با تایید این موضوع، یکی از مشکلات اصلی در این زمینه را طرحهای عظیمی میداند که بدون ارزیابی زیستمحیطی و مطالعات کارشناسی مدیریت منابع آب اجرایی میشوند.
او با بیان اینکه سدسازیهای بیرویه، حجم آب ورودی به رودخانه تامینکننده دو تالاب هورالعظیم و شادگان را کم و حیات این دو تالاب را با صدمات جبرانناپذیری مواجه کرده است، میگوید:«با اینکه براساس ماده 105 قانون برنامه سوم توسعه، دریافت ارزیابی زیستمحیطی قبل از اجرای هر طرح عمرانی از سازمانهای مربوط لازمالاجراست، در ساخت و بهرهبرداری برخی سدها استعلامی از این سازمان صورت نگرفته است.»